تکتم جاوید | شهرآرانیوز؛ مشکلی نخ نما و به جا مانده از سالیان دور. درباره آنها که مدت هاست «معتاد» ند و حالا برچسب «متجاهر» هم به پیشانی شان خورده است. برای آن چندهزار نفری که طبق تعریف، شغل خاصی ندارند، بدون سرپناه و خانواده هستند و اقدامی هم برای درمان خود نمیکنند، روش جمع آوری قهری، انگار آخرین راه حلی است که شهر را پاک سازی میکند و معلوم است که نتیجهای جز حذف موقت معتادهای متجاهر از خیابانها ندارد و پس از ترخیص دوباره به همان مکان قبل بازخواهند گشت.
شرایط جغرافیایی و هم مرزی با صادرکنندگان، مهاجرپذیری بی حساب به مشهد و برجا ماندن فروشندگان و ساقیان موادمخدر در هر منطقه، باعث شده باوجود وعدهها و اقدامات، شاهد سرگردانی و گاه مصرف مواد معتادان متجاهر به خصوص در مکانهای مرکزی شهر باشیم. آن هم در شهری زائرپذیر. آن هم در تابستانی پرمسافر.
گفتگو با مسئولان اطلاعات تازهای پیش رویمان نمیگذارد، زیرا همان کارهای قبلی است. تابستان امسال هم راه قبلی را ادامه میدهند. از خیابانهای شهر جمع آوری میشوند، اما به شرط خالی شدن ظرفیت. معتادان دیگر، اما باید رهاشده باقی بمانند. همان گونه که اکنون هستند.
گاه به گاه در مناطق مختلف شهر چشمتان به آنها افتاده است؛ اغلب سیه چرده، خسته، خمیده و خمار که بی تفاوت به عابران و خودروها مسیری را بی هدف طی میکنند یا گوشهای گز کرده اند. اگر نشئه باشند هم سرچهارراه یا کنار پیاده رو گدایی میکنند. اما برای تابستانِ شلوغ مشهد دیدن معتادان متجاهری که دور میدان عدالتِ نزدیک به حرم یا بازارهای بزرگ ملل و الماس شرق تجمع کرده اند، تصویر تأسف باری است. به خصوص اینکه پس از پرس و جوها بدانیم طرحی ویژه و ضربتی هم قرار نبوده برای این ایام اجرا شود. به عبارت دیگر «اگر کمپها فضا داشته باشند، جمع آوری میشوند.» این درحالی است که تابستان به نیمه رسیده و تعداد مسافران و زائران روز به روز بیشتر میشود و مشاهده حتی یک معتاد در شهر از منظر زیبایی و امنیت زیاد است.
براساس قانون، چند سازمان مسئول رسیدگی و جمع آوری معتادان متجاهر شده اند و یکی از آنها شهرداری است که پیش از نوروز هم در طرح پایانی سال شرکت داشت، اما اکنون مهدی ابراهیمی، معاون اجتماعی سازمان فرهنگی و اجتماعی شهرداری مشهد، آب پاکی را روی دستمان میریزد که درواقع شهرداری مسئولیتی در قبال جمع آوری معتادان ندارد: در مقطع کوتاهی پیش از عیدنوروز با پلیس مبارزه با موادمخدر همکاری کردیم، اما درواقع جمع آوری آنها جزو وظایف ما نیست. وی ادامه میدهد: متولیان اصلی جمع آوری ستاد مبارزه با موادمخدر و مقامهای قضایی هستند که احکام را صادر و اجرا میکنند و بهزیستی نیز مسئول نگهداری معتادان در مراکز ماده ۱۶ است. شرح وظایف شهرداری به جمع آوری متکدیان در شهر خلاصه میشود که تنها مکان آن خانه سبز است.
حالا که نامی از ستادمبارزه با موادمخدر و پلیس آمد باید سخنان دبیر شورای هماهنگی اش را جویا شویم. محمدحسین صالحی اگرچه تداوم سیاستهای همیشگی برمبنای جمع آوری حداکثری را یادآوری میکند، اما درعین حال تأکید میکند که «برای تابستان طرح ضربتی و ویژهای نداریم.» وی میافزاید: همچنان مانند گذشته روال جمع آوری معتادان متجاهر با همه توان در دستور کار است و تعطیل نشده است، اما مسئله ظرفیت سازی هم وجود دارد. منتظر ایجاد فضاهای جدید هستیم تا بتوانیم همه معتادان را از سطح شهر جمع آوری کنیم.
وی از حدود ۶ هزار نفر معتاد متجاهر در همه استان نام میبرد که نزدیک به ۵ هزار نفر آنها جمع آوری شده اند: برای آن تعداد باقی مانده منتظر آماده سازی فضاهای بهزیستی هستیم که به محض بهره برداری دو یا سه مرکز دیگر، کار را ادامه خواهیم داد.
مسئله نبودن فضای کافی و مدت نگهداری معتادان از مواردی است که همواره به عنوان نقطه ضعف یا کمبود از سوی مسئولان یاد میشود که زمان مبهمی هم برای تأمین آن عنوان شده، زیرا ماجرای بودجه و اختصاص مکان در میان است.
صالحی رهابودن معتادان در شهر را تأیید میکند و توضیحش این است که «اینها همان باقی ماندههای بدون مکان هستند.»
به گفته این مقام مسئول اگرچه نگهداری افراد مقیم در کمپها مدت مشخصی به اندازه دوره درمانی دارد، اما باید منتظر ترخیص معتادان فعلی بمانند.
از آنها و خانواده هایشان که دوره خود را تمام کرده اند و ترخیص میشوند تعهدگرفته میشود که از خانه خارج نشوند، اما چه کسی میتواند پیگیر اجرای این تعهد باشد؟ معلوم است که تعداد نامشخصی از اینها که در شهر سرگردان اند همان ترخیص شدههای بازگشته به پاتوق و فروشندگان مواد هستند.
دبیر شورای هماهنگی ستاد مبارزه با موادمخدر استان، اما در نهایت اطمینان میدهد که اکنون شرایط بد نیست و تا پاک سازی نهایی شهر از وجود حتی یک نفر معتاد متجاهر، فعالیت خود را متوقف نخواهیم کرد.
شاید بهزیستی که متولی اصلی نگهداری معتادان در همه مراکز اختیاری، اجباری، سرپایی، شلترها (سرپناههای شبانه) و مراکز کاهش آسیب است، باید پیش از همه پاسخگو میشد، اما دانستن جایگاه دیگر سازمانها به اطلاع بیشتر از عملکرد کنونی بهزیستی و چرایی رهایی معتادان در خیابانها کمک میکند.
جواد بهنام مدیر بهزیستی شهرستان مشهد است. وی در ابتدا نیم نگاهی به وضعیت کنونی و تعداد معتادان متجاهر میاندازد و میگوید: باتوجه به شرایط و مهاجرپذیری شهر مشهد، برآورد دقیقی از آمار معتادان متجاهر وجود ندارد، ولی گفته میشود این تعداد حدود ۷ هزار نفر است. هم اکنون نزدیک به ۴ هزار و ۷۰۰ تا ۸۰۰ نفر در مراکز نگهداری میشوند و نزدیک به ۵۰۰ یا ۶۰۰ نفر آنها زن هستند.
به گفته او تا پایان سال ۱۳۹۹ تعداد ۱۰ مرکز ماده ۱۶ در اختیار بهزیستی بود و اکنون به ۲۰ مرکز افزایش پیدا کرده و یک مرکز دیگر در مراحل آماده سازی و پذیرش مددجوست. وی ادامه میدهد: سال گذشته در هر ماه به طور متوسط حدود ۴ هزار نفر در مراکز ماده ۱۶ نگهداری میشدند. اکنون همه آن کمپها فعال اند و مرکز شماره ۲۱ در آستانه پذیرش مددجو. بهنام در ادامه توضیح میدهد: بعد از طرح ضربتیای که اسفندماه سال گذشته اجرا شد کمپ صابران پاکی در اسفندماه و کمپ خلق آباد در فروردین ماه تجهیز و راه اندازی شد و اکنون مرکز بهشت هشتم آماده پذیرش است.
وی درعین حال یادآور میشود: علاوه بر ایجاد یک مرکز جدید، دو کمپ دیگر هم افزایش ظرفیت خواهند داشت که در مجموع قادر به پذیرش ۸۵۰ تا ۹۰۰ نفر دیگر هستیم و چنانچه ستاد مبارزه با موادمخدر اقدام به جمع آوری کند، افراد جدید را پذیرش خواهیم کرد.
مدیر بهزیستی شهرستان مشهد مدت نگهداری را بین سه تا شش ماه ذکر و تأکید میکند: ترخیص از مراکز ماده ۱۶ با تشخیص مقام قضایی است که اطمینان پیدا کند فرد برای ادامه درمان خودش اقدام خواهد کرد و شغل و حامی مشخصی خواهد داشت. در چنین شرایطی ترخیص مددجویان با سرعت بیشتری انجام میگیرد و ظرفیت برای ورود افراد جدید ایجاد خواهد شد.
بهنام در نهایت این را هم خاطرنشان میکند: موضوع جمع آوری معتادان متجاهر تنها برعهده بهزیستی نیست و یک برنامه بین بخشی است که سازمانهای مختلفی از جمله دادگستری و دانشگاه علوم پزشکی هم در آن مسئولیت دارند. هربرنامهای که تا به حال اجرایی شده با تصمیم شورای هماهنگی مبارزه با موادمخدر استان بوده است.
مسئله جمع آوری و نگهداری معتادان متجاهر تنها مشکل نیست. مشکل بزرگ این است که آدمها را برای مدت کوتاهی در محلی دور از موادمخدر قرنطینه میکنند، اما پس از سه یا شش ماه به محل زندگی و پاتوقهای خود بازمی گردند. این معنای واقعی رهاشدگی در جامعه است. شیرین شاهی خانه مقدم مصداق بارز کسی است که سال هاست در جایگاه یک روان شناس بالینی با معتادانِ پس از پاکی همنشین بوده است و دوشنبههای هرهفته در جلسه گروه درمانی پای صحبت هایشان مینشیند. وی درباره مشکل رهاشدگی افراد پاک حرفهای زیادی برای گفتن دارد.
با تجربه سالها مشاهده افراد پاکی که به زندگی بازگشته و زندگی معمولی را تجربه میکنند، میگوید: هیچ کس نمیتواند منکر کار مهم دولت و بهزیستی برای جمع آوری اجباری معتادان متجاهر باشد که نه خانواده هایشان قادر به تحمل و پرداخت هزینه نگهداری آنها هستند و نه جامعه با وجود آنان امنیت دارد. هزینه بسیار فراوانی که دولت میپردازد تا دوره درمان هر معتاد رایگان طی شود، شایان قدردانی است، اما اصلا کافی و کامل نیست. هر هفته در جلسات رایگان گروه درمانی پای صحبت افراد پاک شدهای مینشیند که گاهی در شرایط دشوار زندگی خطا میکنند، اما همین را هم جزو زندگی عادی میداند: مشکل این است که وقتی فردی را به زور از کار یا چیزی منع میکنید بلافاصله پس از رهایی با ولع به سوی آن بازمی گردد و به محض آزادی از مرکز لغزش را آغاز میکند و بازپروری یعنی همین، یعنی حمایت پس از سلامتی.
این روان شناس ادامه میدهد: بازپروری یعنی بعد از سه یا شش ماه صحبت با مددکار و مشاور به حال خود رهایشان نکنیم وگرنه دوباره به نقطه صفر بازمی گردیم. همین است که همیشه مراکز ماده ۱۶ پر از معتاد هستند. فایده این طرح این است که مثلا به اندازه این مراکز محلهایی وجودداشته باشد که پاک شدهها با برگه سلامتی به آنجا مراجعه کنند و به کار گرفته شوند.
شاهی خانه مقدم درخصوص فعالیتهای پس از ترخیص میگوید: به عنوان نمونه شرکت در جلسات گروه درمانی و استفاده ازویزیتهای پزشک مرکزی که من در آن مشغول به کار هستم برای آنها که پاک بمانند، برای همیشه رایگان است.
وی از نقصی سخن میگوید که سبب میشود فرد را دوباره به زندگی قبلی بازگرداند: هیچ کس نمیداند چندنفر از آن چندهزار معتاد پس از اتمام دوره اجباری کلاسهای روان درمانی را ادامه میدهند که البته بدون تحقیق هم پاسخ مشخص است. آنها باید دست کم تا سه یا چهار سال همچنان هفتهای یک بار با روان شناس صحبت کنند و از وسوسه هایشان بگویند. البته این هم باز بستگی به نوع و میزان مصرف ماده مخدرشان دارد که متفاوت است.
مراجعه کنندهای دارد که ۱۰ سال پاک است، اما هنوز گاهی میل به مصرف موادمخدر به سراغش میآید و این برای آدمهای رهاشده و تنها خطر بزرگی است: بهبودی چهار جنبه دارد که شامل تندرستی، خانه، هدف و جامعه است. اینکه فرد بتواند فضای امن و سرپناهی برای خود ایجاد، شغل ثابت دست و پا و روابط سالم و مشارکت را در جامعه تجربه کند نیاز به آموختن مهارتهای فردی و پذیرش دارد که در همین جلسات درمانی آموخته میشوند. این روان شناس بالینی بازهم تأکید میکند که گم گشته همه آدمها حال خوب است. همه ما وقتی در شرایط سخت زندگی گیر میافتیم اغلب بدترین راه را انتخاب میکنیم و بدترین راه برای یک فرد خارج شدن از مرکز بازگشت دوباره به اعتیاد است، درحالی که اگر کار کنند و زندگی تشکیل بدهند برای همیشه به زندگی باز خواهند گشت.